loading...
من و سیز
یک فرد افسرده بازدید : 251 چهارشنبه 05 مهر 1391 نظرات (0)

Qadın Çox Ancaq Ana Bir Dənə Dir...

Ulduz Çox Ancaq Ay Bir Dənə Dir...

Bağ Çox Ancaq Mərağə Bir Dənə Dir...

Şəhər Çox Ancaq Təbriz Bir Dənə Dir...

Şirin Çox Ancaq Zəncan Bir Dənə Dir...

Ölkə Çox Ancaq Vətən Bir Dənə Dir...

یک فرد افسرده بازدید : 228 دوشنبه 03 مهر 1391 نظرات (0)

Sevgini Bir Teatr Dedilər                             

Hərkəsə Bir Nəqş Verdilər

Ən Çətin Nəqşi Məndən İstədilər

...

 

  

Əvvəl Sev Sonra Unut Dedilər

....

 

Mən İsə Nəqşi Oynayanmadım Səni Sevdim Amma

  Unutanmadım

 

یک فرد افسرده بازدید : 7479 شنبه 01 مهر 1391 نظرات (8)

افسردگی و خدمت سربازی

 

سلام قارداش__سلام سرباز وطن

 

من افسرده ام و میخوام از خدمت معاف بشم چون متاسفانه توانایی انجام خدمتو ندارم تو توانم همین چهار ماه بود. میدونی چرا؟ نه نمیدونی چون افسرده نیستی و اختلال شخصیتی نداری چون نه اضطراب داری و نه تیک عصبی. نه میدونم هیچ کدومشو نداری فقط واسه تموم کردن خدمت تمارض میکنی و خودتو به اون راه میزنی.

داداش تمارض نکن امثال مثل تو باعث میشن امثال مثل من واسه گرفتن حقمون ماه ها تو صفهای طولانی انتظار بکشن و یا حتی به حقمون نرسیم و در آخرین مرحله در صورت معاف شدن به این جمله برخورد کنیم:نتیجه شورا متعاقبا به یگان خدمتی ارسال خواهد شد.

آره داداش 50 روز دیگر اضطراب - 50روز دیگر انتظار... باعث میشه بر اضطراب فرد بیمار افزوده بشه و ...

داداش درکم کن من یک بیمار اعصاب و روانم و خودت میدونی بیماران اعصاب و روان مظلومترین بیماران در ایران و حتی جهانند البته در ایران یه کمی بیشتر از کشورهای پیشرفته.

خیلی ناراحت شدم وقتی در  بیمارستان رازی تبریز بستری بودم. البته بعد از هزار دردسر واسه صدور دستور بستری توسط دکتر...__ از دکتر بیمارستان گرفته تا خادمین و ... هواسشون بود تا بفهمند کی تمارض کرده واسه معافیت... میدونی چرا قارداش! واسه اینکه امثالی مثل تو هم در بین سربازان دیده میشد و تعدادشون هم زیاد بود و میتونم بگم از بیماران اعصاب و روان بیشتر بودند.

داداش به خاطر قارداش تمارض نکن.

... بیش از20 روز در بیمارستان رازی تبریز بستری شدم میتونم بگم تو عمرم فقط تو این مدت آرامش داشتم یادش بخیر... آرش که ازش خبر ندارم و دکتر هریسچی و ترقی و... واقعا یادش بخیر...

مدت بستری من تمام شد و من ترخیص شدم و در حالیکه توانایی روحی خدومتو نداشتم به یگان خدمتی رفتم فهمیدم که تو پرونده ام فرار از خدمتو زدند در حالیکه من غیبتم موجه بود.__یه انتقاد: بین بیمارستان 522 ارتش تبریز و لشگر 21 حمزه آزربایجان اصلا هماهنگی و ارتباط لازم برقرار نیست.

...بگذریم... تو یگان با نشان دادن مدارک پزشکی به بهداری پادگان و از آنجا به ب522ارتش تبریز و از آنجا جهت تعیین تکلیف خدمتی به بیمارستان 505 تهران اعزام شدم.

یک پیشنهاد: تمام بیماران در استان خود تعیین تکلیف خدمتی شوند حداقل پتانسیل این کار رو داریم.

بیمارستان تهران وقت کمسیون به 3 ماه دیگه داد. وای... خدای من حالا تا اون موقع چه طوری خدمت کنم... من که...

برگشتم به یگان و از سرگرد تقاضا کردم که مکان خدمت منو تغییر دهد ولی افسوس... _ سرگرده که ذکر نامش بخاطر مسایل امنیتی جایز نیست کمکم نکرد و منم تصمیم گرفتم تا زمان شورای پزشکی خدمتو ترک کنم.

... بدون اخذ برگه ی اعزام از بهداری پادگان به بیمارستان تبریز رفتم تا برگه اعزام به تاریخ شورا رو بگیرم ولی به دلیل نداشتن برگه اعزام از بهداری پادگان بهم ندادند...

بدون برگه به تهران رفتم و همه چیزو به رییس شورای پزشکی گفتم...

آقای دکتر من وضعم اینه و طبق پرونده معافم بزارید تو شورا شرکت کنم. منو درک کنید... ولی کو گوش شنوا!؟ بگذریم...

یه چیز وحشتناک که شاید باورتون نشه. وقتی به ترمینال تهران رفتم تا به تبریز برگردم نزدیک ورودی یکی از درهای سالن ترمینال شخصی رو دیدم که به من خیره شده بود... هنوزم نمیدونم چه جوری باهم صمیمی شدیم! - انگار منو میشناخت. بعد از کلی حرف و درد و دل بهم گفت بیا یه قرصی از داروخانه ی  اونور خیابان بهت بگیرم که در عرض یک هفته افسردگیتو از بین ببره.

بین راه که میرفتیم یه چاقو درآورد و گفت: هرچی پول داری رد کن بیاد... چاقو چسبیده به شکمم بود... در حالیکه داشتم پولامو از جیبم در میاوردم با کله تو صورتش کوبیدمو و درگیر شدیم... مردم رسیدند و فریاد زدم زور گیر... یارو فرار کرد و یه موتور سوار اومد سوارش کرد فرار کردند... مردم دنبالش کردند ولی فرار کرد...

اگه تکلیف خدمتی من دربیمارستان تبریز مشخص میشد این اتفاق نمی افتاد.

برگشتم به تبریز تا خودمو به یگان معرفی کنم تا از بهداری برگه اعزام بگیرم ولی آنطور که فکر میکردم نشد و منو به دادسرای نظامی بردند و آنجا هم بعد از دادیاری به زندان مرکزی تبریز انتقال دادند...

...یک دیژبان منو با دستبند به دست داشت به زندان میبرد. نگاه مردم یه جور دیگه بود انگار آدم کشته بودم...

زندان تبریز نسبتا خوب بود ولی وضع تغییر کرد من و چند سرباز تمارضی را جهت شرکت در شورای پزشکی بیمارستان 505 تهران به زندان وحشتناک کهریزگ بردند. قارداش فرضشو بکن تو ترمینال چهار نفر با دسبند به هم بسته شده و در مقابل نگاه زهرآلود مردم!

فرض کن یک بیمار اعصاب و روان در آن شرایط و از صبح چیزی نخورده...

رسیدیم به کهریزگ ... قبل از ورود به زندان همه رو لخت مادر زادی کردند و حتی داخل کون ها رو بازرسی کردند و هرکس هم مقاومت میکرد سربازان عقده ای وادارش میکردند لخت بشه! البته حق دارند این کارو بکنن جون بعضی ها کونشون مواد میبردن تو -- اینم بگم خیلی ها تو این زندان بعد از خماری پس دادن ترک کردند.

زندان کهریزگ یا همان حشمتیه ی سابق خیلی وحشتناک بود به خصوص واسه بیماران اعصاب و روان طوریکه خواستم خودمو بکشم ولی راهی پیدا نکردم.

فردای آن روز مارو با یک اتوبوس وحشتناک جهت کمسیون پزشکی به بیمارستان 505 بردند آن هم با چه وضعی!

...+...+...+...رسیدیم به بیمارستان و موقعی که پیش دکترا بودیم و پرونده ای پیش هیچ کدوممون نبود - قرار شد با سوال کردن و نگاه کردن به خودزنی ها و اینجور چیزا تصمیم گرفته بشه.

دقیقا یادمه 6 نفر بودیم که 2 نفر واقعا مریض بودیم و 4 نفر دیگه تمارضی بودند و خودشونو به اون راه زده بودند.

به قرآن قسم دکتره از یارو پرسید چته؟ یارو با حالت عجیب و نمایشی گفت: چمه؟ به خدا معاف شد!

به من گفت:تو چته؟ من هم مشکلاتمو گفتم ولی معاف نشدم.

آری داداش تمارضی ها همشون معاف شدند ولی من...

دوباره دسبند به دست و با اون اتوبوس لعنتی برگشتیم به زندان کهریزگ و بعد از تحمل 5 روز وحشتناک به زندان تبریز منتقل شدیم.

...بعد از 20 روز حبس از زندان تبریز آزاد شدم و دوباره به یگان خدمتیم رفتم و خواستم دوباره و اینبار با مدارک پزشکی برم کمسیون.

...خوشبختانه شرایط واسه من عوض شد و فرماندهم تو فرم استشهاد یگانی همه ی مشکلاتمو نوشت حتی تیک های عصبی مثل ضربه زدن به سر و کشیدن گوش و گوشه نشینی و گریه کردن در تنهایی و بی خوابی و بی حوصلگی و ... + ...

جناب سروان مهدی بازگیرپور عزیز ازتون خیلی خیلی ممنونم به خدای بینهایت مهربان قسم شما تنها نظامی ای هستین که ازش خوشم میاد. خیلی دوستتان دارم و یک عمر دوستتان خواهم داشت.

تو باعث شدی احساس کنم تو پادگان هم شخصی هست که منو درک کنه.

آری فرماندهانی مثل تو باعث شدند مرام و معرفت ارتش جمهوری اسلامی ایران همچنان زنده باشه.

تو لبخندت یه دنیا روحیه هست - باش تا ارتش باشد - ارتش باشد تا ایران باشد.

...خلاصه رفتم کمسیون پزشکی و بعد از اتمام شورا یه نامه ی مهر و موم شده دادند که روش نوشته شده بود: بعد از 5 روز استراحت در منزل نامه را به یگان خدمتی تحویل دهید.

نتوانستم تحمل کنم و پاکتو باز کردم و دیدم 50 روز استراحت در منزل نوشته و آخرش هم نوشته: نتیجه شورا متعاقبا به یگان خدمتی ارسال خواهد سد.

وای خدای من! منی که اضطراب های خطرناک دارم اضطراب این 50 روز هم روش - حالا 50 روز انتظار واسه فهمیدن نتیجه ی شورا!

...این 50 روز هم با استرس و اضطراب گذشت و من به یگان خدمتی رفتم. وقتی داخل پادگان داشتم به اتاق نظام وظیفه واسه دریافت نتیجه میرفتم نزدیک بود قلبم از استرس وایسه.

خدای بی نهایت مهربان را شکر که معاف شده بودم حالم خیلی تغییر کرد و نمیدونستم چه جوری از خدای بینهایت مهربان تشکر کنم رفتم 2 رکعت نماز شکر خواندم همانجایی که 2 رکعت نماز حاجت واسه معاف شدن خوانده بودم که با گریه ی شدید همراه بود خیلی حال خوبی داشتم امیدوار بودم با معاف شدن مشکلات اعصاب و روانم از بین بره ولی این مشکلات خیلی پیچیده تر از آنند که اینجوری دست از سرم بردارند.

...ناممو گرفتم و بردم به ستاد امضا های لازمو گرفتم و برگشتم به رکن یک و قرار شد بعد از 48 ساعت مرخصی برم تصفیه.

..این دو روز هم تمام شد و من هم تصفیه کردم ولی چند پیشنهاد دارم و هدفم هم از این نوشته ها این پیشنهادات میباشند قارداش:

 

1-تمام بیماران در منطقه یا استان خود تعیین تکلیف خدمتی گردند(منظورم معافیت در حین خدمته)

2-نتیجه ی شورا در همان روز و یا زودتر به بیماران اعصاب و روان برسه.پتانسیل و امکانات اینو داریم.

3-برای حمایت از بیماران اعصاب و روان هیچ کس خودشو الکی یک بیمار اعصاب و روان جا نزنه خواهش میکنم. چون دلیل اصلی انتظار این بیماران زیاد بودن افراد تقاضا کننده ی این معافیت میباشد.

4-با پیشرفت علم و کاهش چشمگیر بیماران جسمی و ظهور و رشد بیماری های روحی و روانی یک سازمان قوی و خصوصی برای کنترل این بیماری ها و حتی حمایت از حقوق مدنی آنها در کشورمان تشکیل شود.منظورم از خصوصی اینه که این سازمان زیر نظر متخصصین و افراد مربوط به این کار باش.

  

 

 خداحافظ

____________________________________________

 

 

 

 

 

یک فرد افسرده بازدید : 563 چهارشنبه 29 شهریور 1391 نظرات (0)

 

بخش پنجم آیین نامه معافیت پزشکی: بيماريهاي روانپزشكي

بخش پنجم آیین نامه معافیت پزشکی: بيماريهاي روانپزشكي

ماده 33: مشمولان مبتلا به بيماريهاي روانپزشكي با توجه به نوع بيماري كه به آن مبتلا مي باشند از معافيت هاي مندرج در هر بند به شرح زير استفاده خواهند نمود.

بند 1- انوع پسيكوزها شامل ( اسكيزوافكتيو، اختلالات هذياني، پسیكوزهاي آتيپيك مزمن) معاف دائم.
--------------------------------------------------------------------------------
بند 2- اختلالات خلقي.
الف) شديد در فاز مانيك يا فاز افسردگي اعم از حاد و يا مزمن معاف دائم.

ب) اختلال افسردگي اساسي معاف دائم.

ج) انواع اختلال خلقي افسردگي خفيف ( ديس تايمي و سايكلوتايمي) ، اختلال خلقي نوع دوم ( هيپومانيا) در صورتيكه با دارو تحت كنترل بوده و يا تهديد كننده خود و اطرافيان نباشد معاف از رزم.
--------------------------------------------------------------------------------
بند 3- انواع اختلالات شخصيتي
الف) انواع سايكوپات و نوع مرزي و نوع اسكيزوئيد معاف دائم.

ب) انواع ديگر اختلال شخصيت در صورتيكه ناتوان كننده باشد معاف دائم.

ج) در صورتيكه ناتوان كننده نباشد معاف از رزم.
--------------------------------------------------------------------------------
بند 4- انواع نوروزهاي شديد و مقاوم به درمان و مزاحم معاف دائم.
--------------------------------------------------------------------------------
بند 5- انواع نقيصه هاي عقلاني و كند ذهني ها ( عقب ماندگي ها)

الف) با ضريب هوشي زير 60 معاف دائم.

ب) با ضريب هوشي بين 75-60 معاف از رزم.
--------------------------------------------------------------------------------
بند 6- اختلالات تكلم و لكنت زبان در صورتي كه علت رواني یا نورولوژيك داشته باشد

الف) در صورت شديد بودن معاف دائم.

ب) در موارد خفيف خدمات غيررزمي.
--------------------------------------------------------------------------------
بند 7- بيماريهاي رواني ناشي از جنگ و حوادث

الف) در صورتي كه استقرار يافته باشد به شرط ثبوت در مراكز درماني نظامي يا دانشگاهي توسط دو نفر روانپزشك معاف دائم.

ب) در صورت عدم استقرار خدمات غيررزمي.
--------------------------------------------------------------------------------
بند 8- اختلال رفتار ( عدم تعادل عصبي و رواني) و كژخوئيها به طوري كه مغاير شئونات نظامي باشد همچنين انحرافات اخلاقي و جنسي مانند ترانس سكسواليسم معاف دائم.
--------------------------------------------------------------------------------
بند 9- اختلالات كنترل تكانه معاف دائم.

تبصره: تيك هاي ( تكانه هاي ) ضعيف و گذرا مثل پلك زدن و.. معاف از رزم.

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظر شما کدام یک از بیماری های روانپزشکی زیر در ایران در حال افزایش است؟
    Sizin Baxışınızdan Azərbaycan Dilində Hançı Ləhcə Azərbaycan Ədəbiyyatinə Yaxındı
    آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 50
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 74
  • بازدید ماه : 147
  • بازدید سال : 2,068
  • بازدید کلی : 64,378